قصیده امیری اسفندقه برای شفیعی کدکنی: آمدی دکتر شفیعی! مادرم را شاد کردی
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۷۷۷۵۱
مرتضی امیری اسفندقه که به تازگی در سوگ از دست دادن مادرش است، به دلیل حضور محمدرضا شفیعی کدکنی در مراسم ختم مادرش، قصیدهای سروده و تقدیم به او کرده است. ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۳:۱۱ فرهنگی ادبیات و نشر نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، مرتضی امیریاسفندقه شاعر مطرح کشورمان برای سپاسگزاری از حضور محمدرضا شفیعیکدکنی در مراسم ختم مادرش، شعری را به این استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی تقدیم کرده است که در ادامه میخوانید:
قصیدهواره ختم
رفتگان را یاد کردی؟یا خدا را یاد کردی؟
آمدی دکتر شفیعی مادرم را شاد کردی
کفشهایت را به کُرنِش جفت کردم پیش پایت
راههای رفته و نارَفته ام را یاد کردی
مَجلس ِ خَتم ِ رُباب این ساز ِ مَحزون و کُهَن بود
ختم ِشعری، آمدی روح هنر را شاد کردی
آبیانه، آسمانی، آمدی دیدار با، دِی
سبز در گرمای ِ سُرخِ نیمه ی خرداد کردی
عین آتش بودم از هُرم ِ یتیمی گیج غرقاب
گفتگو با خاک برسر، رند در کف باد کردی
عینِ آتش؟ سردی ِ دی؟ آه آری آه آری
یک نفس دیدار با این جامع ِ اَضداد کردی
باختم آنچه نباید را و میبازم از این پس
آمدی دیدار با این باخته نَرّاد کردی
آمدی شیرین تر از تلخِ شرابِ تُند ِکشمَر
خُسروانه، لطف کردی یاد از فرهاد کردی
تا نَیندازَد غَم ِ بی مادری ازپا مرا، آه!
از نفس افتاده ای را آمدی اِمداد کردی
زلزله زاری به زیرِ ِ وحشت آوار بودَم
هستی ِ ویرانه ای را یک نَظَر آباد کردی
طوطی ِ بازارگان ِ چار سوق بیکسی را
یک نفس کوتاه، امّا از قفس آزاد کردی
در دم ِ آخر گُمان می کُن نَظارِه، بَرّه ای را
تشنه زیر تیغ ِ تیزِ ِ جانی ِ جَلاّد کردی
آمدی و ناگهان چون حال من مسجد به هم ریخت
بی جهت، طرحِ فضای تازه ای ایجاد کردی
مجلس تَکریم مِی بالا و پایین نه ! ندارد
شاعرانه،باز کاری خارج از ابعاد کردی
تا نَپنداری نفهمیدم چه کردی با حُضورت
خوب دیدم، خامُشانِه، خُطبِه ای ایراد کردی
فاتِحه خوان سر زدی از مَشرقِ سَبع المَثانی
مَغربِ توحید را سُرخ ِ گُل اوراد کردی
کوه ساکِن نیست حرکت می کند چون ابر، آری
حرکتی ساکن چنانکه می کنند اَوتاد کردی
ساده، سِر مَخفی رسیدی، اِنَّ رَبّک دان ِ اشراق
سرزده تفسیر پاکی، از لباالمرصاد کردی
من مِه آلودِ عزا بودم،ولی مُبهَم نبودم
یا نه!بودم، آمدی ایهام را اِرصاد کردی
تلخ و تک پَر کُهنِه اوقون کَفتری بی کلّه بودم
صحبتی با آنکه سورم، در سفر سَرداد کردی
خَطّ ِ بیداد بَلا را خواندی از پیشانی من
قَدر ِ یک آیه تِلاوت، همدلی را داد کردی
رستم و یوسف نَبودم، چاه امّا قِسمتم بود
در حَراجِ حُسن نقد پورِ ِ فرّخزاد کردی
مادرم، فریادی ِ آوازهای ِ بی ِنشان بود
کولیان غربتی را، بیصدا فریاد کردی
اَطلسِ گویای شعر پارسی بر دوش می برد
آمدی دیدار با سر کرده ی سَرواد کردی
هفت خَطّ طنز و تیکّه ،آخَر ضَرب المثل، ها!
از خَطِ آخر گذشتی هفت را هفتاد کردی
جّد مادر، نوحه بود و َجدّه ی ِ مادرترانه
پارسایانه رسیدی یاد از اجداد کردی
از ازل اَصل و نَسَب می برد از عشق و حماسه
یاد از اَحفاد آری یاد از احفاد کردی
پِچ ِپچه کردم به گوشَت؛مادرم زنده نمرد و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قطع شد صُوتَم،به حکمت، راز را بنیاد کردی
((خُب بیامرزد خدا))طِفل ِ رُبابِ مُحتضِر را
نازیانه گوشمالی دادی و ارشاد کردی
چارمین سیمِ رُباب زخمی ام من، سیم ِ آخر
زخمه بر زخمم زدی،در زاریم استاد کردی
آمدی زخمه به سیمِ آخر زخمی زدی ،داغ
شور اشکم را درآوردی مگر بیداد کردی
لال باید می شدم،انگار کن امّا تو ،آری
گفتگو با گُنگ،با یک گنگ مادر زاد کردی
تا بدانم شیر پاک و شعرناب از یک شرابند
هفتِ ختم ِمادرم را،موعدِ میعاد کردی
آن زن گُردِ نشابوری که گفتی مادرم بود
یاد آن زن، یاد از بُتخانه ی نوشاد کردی
یاد از آن مَجدِ بی فَخرِ ِ سَریر ِ خاکساری
یاد از آن فَخر،آه آن فَخر ِ بی امجاد کردی
زنده رودی از ترانه خوش نفس،خوش نقش،خوش... آه
اصفهانی از هُنَر را آمدی و یاد کردی
آمدی در مجلس ِ خَتم فروغِ شعر ِ اُمّی
خانه ات آباد یادی از خراب آباد کردی
یا نه ! گویا مَجلس ِ تعظیم پروین بود برپا
نَقد ِ طِفل و گوژپُشت و تاج و ِاستبداد کردی
نقش داغی جاوِدان را تازه و تَر، جادُوانه
کنده کاری در دلم با تیشه فَرهاد کردی
کنده کاری؟ یا نه ! نقاشی به طَرز وطُور ِ تازه
ساکت و بی سَر ِصدا،با خامِه ی بِهزاد کردی
مادرم،اَلبَت عَروس خوشه ی سبز اقاقی است
آمدی غیبی سئوال از مَحضَر داماد کردی
پُرسه ی مادر مگر یک آن عوَض شد با تولّد
از مَماتِ محض، راهی در دل میلاد کردی
ریز داد و پَرپَری وَحشت، ولی، نه! آمدی،ها!
فرصتم دادی و رُخصَت ،صِید را صَیّاد کردی
عاقبت اُفتاد آری،آمدی آخِر ملاقات
با هجوم اِتفاقی که نمی افتاد کردی
ختم مادر مشهد و تهران به باران خَتم شد پاک
ای زمین!آیا چه با آن خوشه ی شِمشاد کردی؟
آسمان هم گریه می کرد از غم ِ مَرگ رُبابی
آسمان هم گریه می کرد اِی زمین ! بیداد کردی
آمدی در خَتم ِ مادر آن دِرَختِ روشنایی
میوه اش را دیده بودی یاد از بُنلاد کردی
آمدی در ختم مادر؟ آه مادر! آه مادر !
مادری در ختم خود هم در حق اولاد کردی
من عَزا بودم یَقین، صاحِب عَزا بودی تو بی شک
آمدی دکتر شفیعی! مادرم را شاد کردی
مرتضی امیری اسفندقه
خرداد آه 1398
انتهای پیام/
R1386/P/S4,35/CT12 واژه های کاربردی مرتبط امیری اسفندقهمنبع: تسنیم
کلیدواژه: امیری اسفندقه امیری اسفندقه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۷۷۷۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک مصاحبه جذاب با کیلین مورفی درباره فیلم «چیزهای کوچک مانند این»
به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، یکی از مشغولترین چهرههای سال پیش قطعاً کیلین مورفی است، که برای بازی در نقش اصلی فیلم تحسین شده «اوپنهایمر» جایزه اسکار و بفتا را به گلدن گلوب افزود.
بیشتر بخوانید: ماجرای مخفیانه زنان یک روستا که سوژه شداما او پارسال با فیلم «چیزهای کوچک مانند این» که به عنوان افتتاحیه برلیناله انتخاب شد هم حسابی سروصدا کرد. این فیلم ممکن است فیلمی با انفجار بسیار کمتر نسبت به «اوپنهایمر» باشد، اما با اقتباس از کتابی ساخته شده که نامزد جایزه بوکر بود (نوشته کلر کیگان که نویسنده «آرامش» هم است که کمتر از آن تاملبرانگیز نیست و فیلم موفق «دختر» برمبنای آن ساخته شد). در این فیلم مورفی در نقش بیل که کارش حمل و نقل زغال سنگ در دهه ۱۹۸۰ ایرلند و یک پدر فداکار است، بازی میکند. او فعالیتهای آزاردهندهای را در صومعه محلی - به رهبری خواهر مری راهبه وحشتناک (با بازی امیلی واتسون) - کشف میکند.
«چیزهای کوچک مانند این» که توسط مت دیمون و بن افلک در کمپانی «آرتیستز اکوییتی» تهیه و تامین مالی شده، همچنین اولین فیلم از کمپانی جدید مورفی است که در کنار تهیه کننده آلن مالونی راهاندازی کرده و اسمش را «فیلمهای بزرگ» گذاشتهاند.
مصاحبه با کیلین مورفی درباره این فیلم جدید انجام شده است: آیا فرار از هرج و مرج فصل جوایز با چنین فیلمی خوب است؟من به پاسخی که «اوپنهایمر» دریافت میکند، افتخار میکنم و بسیار خوشحالم که از این فیلم تجلیل میشود. اما من «چیزهای کوچک مانند این» را ۶ ماه پس از اتمام «اوپنهایمر» ساختم و نمیشد کاری متفاوتتر از این انجام داد. من واقعاً به این فیلم افتخار میکنم، بنابراین صحبت کردن درباره آن را دوست دارم.
شما در کنار مت دیمون و بن افلک در کمپانی «آرتیستز اکوییتی» آنها این فیلم را تولید کردید. آن رابطه چگونه شکل گرفت؟ پروژه را پیش آنها بردید؟
من کتاب را خوانده بودم و واقعاً حس میکردم میتواند یک فیلم باشد. با دوستم آلن مالونی که ۴ فیلم قبلی را با او کار کردهام، شاید پنج تا، تماس گرفتم و تصمیم گرفتیم این فیلم را با هم تولید کنیم. ما حقوق کتاب را گرفتیم و بعد وقتی در «اوپنهایمر» بودم، سر یک صحنه شبانه در صحرا با مت، وقتی دور هم نشسته بودیم، این را برای او مطرح کردم. او اتفاقاً داشت با آلن مالونی برای یک مستند درباره U۲ کار میکرد، بنابراین همه چیز کاملاً عجیب بود. دیمون و افلک همان زمان در حال راهاندازی استودیوی جدید خود بودند و ما فیلمنامه را برایشان فرستادیم و آنها آن را دوست داشتند. آنها شرکای فوقالعادهای بودند، زیرا واقعاً به ما اجازه دادند فیلمی را بسازیم که میخواستیم بسازیم، که با توجه به اینکه آنها خودشان فیلمساز هستند، جز این انتظار نمیرود
چه چیز کتاب موجب شد فکر کنید میتواند یک فیلم شود؟
در ظاهر داستان بسیار کوچکی است. اما وقتی خواندمش، بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و احساس کردم که در واقع چالش با موضوع بسیار مهمی است و همچنین احساس کردم که یک جور جهانی بودن در آن وجود دارد. در عین حال خیلی جذب این شخصیت شدم که شخصیت ایرلندیای است که برایم شناخته شده است و با آن آشنا بودم. در ظاهر، به نظر میرسد او زندگی کاملاً سادهای دارد، اما آنچه او با آن دست و پنجه نرم میکند و در طول داستان پشت سر میگذارد بسیار پیچیده است. بنابراین فکر کردم اگر اقتباس درستی از کتاب انجام دهیم، میتواند فیلم زیبایی باشد.
امیلی واتسون در نقش یک راهبه نسبتاً بیرحم فوقالعاده ظاهر شده است.
امیلی اولین انتخاب برای خواهر مری بود. من همیشه طرفدار او هستم. او به فیلمنامه پاسخ داد و گفت بله. و بعد از تیم میلانتس که در فصل ۳ «پیکی بلایندرز» با او کار کرده بودم، خواستم آن را کارگردانی کند. او کارگردانی خیره کننده است. او بلژیکی است و من لزوماً نمیخواستم یک فرد ایرلندی آن را کارگردانی کند. احساس کردم حتی اگر ایرلندی نباشد شاید بهتر باشد.
ساخت این فیلم به موفقیت خارقالعاده «دختر آرام»، یکی دیگر از فیلمهای باورنکردنی ایرلندی و همچنین اقتباسی از داستان کلر کیگان، مربوط میشود؟
ما در حین اسکار [۲۰۲۳] در حال تولید بودیم و از موفقیت آن فیلم بسیار خوشحال بودیم زیرا فیلم زیبایی است. دیدن این همه موفقیت در حین فیلمبرداری بسیار خوب بود.
«چیزهای کوچک مثل این» اولین فیلمی است که پس از مدتی در ایرلند فیلمبرداری کردهاید. آیا همین آن را کاملاً خاص کرده است؟
بله، فکر نمیکنم از حدود سال ۲۰۱۰ در کشورم فیلمبرداری کرده باشم. از آن زمان تاکنون تئاتر زیادی در آنجا انجام دادهام، اما فیلمی نساختهام. بنابراین خیلی خوب بود که برگشتم و با گروه دوستانم که در گذشته با آنها در فیلمها کار کردهبودم، کار کردم.
با «اوپنهایمر» و حالا این فیلم، آیا کیلین مورفی جدیدی پس از «پیکی بلایندرز» را تجربه میکنیم؟
نمیدانم فقط دارم کار میکنم. در طول «پیکی بلایندرز» هم کار میکردم. بنابراین، برای من، این فقط کار است. فکر میکنم اگر از هر بازیگری بپرسید، هیچکدام از ما برنامهای در ذهن نداریم، این کاملاً تصادفی است و بستگی به چیزی دارد که سر راهتان قرار میگیرد. گاهی اوقات شما کمی در آن جایگاه تعیین کنندهتری دارید، مثل همین فیلم. چون من تولیدکننده هم بودم کمی متفاوت بود. اما از نظر برنامه پنج ساله، نه من چنین برنامهای ندارم، فقط سعی میکنم کیفیت را بالا نگه دارم.
این اولین پروژه از شرکت تولیدی خودتان «فیلمهای بزرگ» است. تصور میکنم که این نام با توجه به عنوان «چیزهای کوچک مانند این» انتخاب شد.
فکر کردیم اگر آن را «چیزهای کوچک» بنامیم، ممکن است کمی غیر جاهطلبانه باشد.
باید درباره دنبالههای «۲۸ روز بعد» که تازگی خبرش منتشر شده هم بپرسم. آیا جیم پیک برای «۲۸ سال بعد» برمیگردد؟
در این مرحله نمیتوانم چیز بیشتری بگویم. اما من همیشه گفتهام که دوست دارم در فیلم بعدی نقش داشته باشم زیرا آن فیلم همه چیز را برای من تغییر داد و من به آن فیلم و آن بچهها الکس [گارلند] و دنی [بویل] علاقه زیادی دارم. من هیچ وقت فیلمهای خودم را تماشا نمیکنم، به جز آن فیلم. همیشه در حوالی هالووین پخش میشود و در طول همه گیری مردم دایم برای من کلیپ میفرستادند و من آن را به فرزندانم هم نشان دادم. آن فیلم واقعاً هنوز سرپا ایستاده است، باوجود اینکه حدود ۲۳ سال سنش است. بنابراین من واقعاً هیجان زده هستم که گروه را دوباره گرد هم بیاوریم تا یکی دیگر بسازیم.
تماشای عملکرد خودت در بیش از ۲ دهه بعد از فیلم چگونه است؟
آنقدر که پیش بینی میکردم نقدهای زیادی بگیرم نبوده است. اما قطعاً بهتر شدهام زیرا در ۳ فصل آخر «پیکی» بهعنوان مدیر اجرایی کار کردم و درگیر همه آنها شدن از برش و تدوین، و بعدش هم تولید «چیزهای کوچک» یعنی باید فقط تماشا کنی و فقط به دنبال داستانهای تاثیرگذار بعدی بگردی.
شما واقعاً هرگز کسی نبودهاید که فعالانه به دنبال کانون توجه باشید. چگونه با موفقیت فصل جوایز و همه توجهی که به آن میشود کنار آمدید؟
فکر میکنم در این زمینه خیلی بهتر میشوم. دیدن تجلیل از یک فیلم و ارتباطی که با تماشاگران ایجاد کرده و سپس دیدن تجلیل آن توسط همتایان خود در صنعت بسیار جذاب است. بزرگترین امتیاز برای من، معاشرت با همبازیهایم و کریس (نولان) بود و بعد از آن ملاقات با دیگر فیلمسازان، بازیگران و دیگر تهیهکنندگان. چون این کاری است که در نهایت انجام میدهی، در نهایت در اتاقها با این افراد با استعداد هستی و من واقعاً از آن لذت میبرم زیرا معمولاً هرگز دنبال این برنامهها نیستم.
منبع: مهر
انتهای پیام/
کد خبر: 1229760 برچسبها اخبار سینما